محل تبلیغات شما

دوست خوبم



یادم سال اول راهنمایی رفتم تازه از روستا آمده بودم شهر زنگ ورزش معلم ورزش می‌گفت باید حتما لباس ورزشی بیارید من هم پول نداشتم بخرم یک بار مرحوم پدرم آمده بودن و با هم رفتیم شلوار. بخریم بنده خدا بلد نبود آخه تا حالا  نخریده بود بعد از کلی گشتن رفت یک شلوار خواب خریده بود بجا شلوار ورزشی من هم تو مغازه نپوشیدم وقتی آمدم خونه دیدم این خیلی باریک من هم دیگه پس ندادم یک بار باهاش رفتم مدرسه بچه ها مسخرم کردن من هم دیگه نبردم همین باعث شد اون ثلث ورزش نه بشم 


با سلام

دیشب از درد دندان اصلا نتوانستم بخوابم دو تا دندانم ماه پش پر کردم دکتر میگفت احتیاج به عصب کشی ندارند ولی انگار عصب نابود احتیاج ضورری دارند دیشب داشتم نابود میشد م از درد واقعا .

چند روز مرخصی بودم مجدد ا برگشت .

مرخصی زیاد جالبی نبود نشد خوب بخوابم


سلام

چند وقتی میخوام بنویسم ولی نوشتنم نمیاد از دوستان هم معذرت میخوام که دیر به دیر می نویسم واقعا دیگه دلی برای نوشتن نیست اخه کسی که زن ندارد چه نوشتنی /

عرض کنم که روزگار داره میگذره عمر من هم همینجوری به سرعت داره میره .هفته پیش که مرخصی بودم همش سرما خوردم بودم تک وتنها تو خانه بودم تا مرخصی هم تمام شد و برگشتم واقعا دلم برای خودم سوخت اخه این هم شد زندگی . دلم خورشت سبزی میخواست هیچکسی نبود برام درست کنه من هم رفتم گوشت قرمز خریدم اول بار بود خودم میخریدم جالب این بود گوشت گوساله خریدم هر کاری کردم این گوشت لامصب نمی پخت بقییش هم دادم خواهرم ببره واسه خودش /


من دیروز از بندر  حرکت کردم امروز صبح رسیدم خانه بعداز ظهر آمدیم خانه برادر بزرگم که جا پدرم .م و بردارم آمدیم بعد خانواده مرد آمدن از بیرون پنجره دیدمش یکدفعه شوک عجیبی بهم وارد شد داماد بود یک شوک بزرگی بهم وارد شد بعد که وارد شد من هم روبوسی بسیار سرد باهاش کردم آمدن نشستن من هم یک کلمه حرف زدم چند بار دختر خاله ازم پرسید من هم به سردی جواب دادم چایی خوردم و گفتن ما دیگه بریم خواهرم رفت اتاق وسایل برداره من هم رفتم تو بهش گفتم نظرچی یکدفعه گفت نظر خودت چی . تا آخر که دیگه من هم گفتم بیخیال . وقتی که خواهر هم رفت دلم گرفت یک کم مانده بود گریه کنم الان هم نشستیم خانه داداش شب بریم خانه بردار داماد شام و دیگه تمام 


سلام چند وقت پیش بود همینجا گفتم که داداشم در مورد دختر خاله میگه که برم بگیرمش امروز که آمدم مرخصی شنیدم که تمام شده عروسی کرده این هم رفت و من ماندم . نمی‌گم که دختر نیست میترسم سنم بیشتر بره بالا اصلا دیگه زن نخوام بگیرم . مجردی هم واقعا بد آدم به راه بد کشیده میشه 


پس فردا تولد م وبلاگم اینجا با چند نفر اشنا شدم که فقط از یک مفر شماره گرفتم اون هم مال اوایل ساخت وبلاگ بود که طرف یک مقدار پول ازم گرفت و پس نداد که نداد /  هر چند اگر واقعا احتیاج داشته نوش جونش و حلالش ولی اگر خواست زرنگی در بیاره حرامش باشه /

در کل جایی بد ی نیست .

من هم بیشتر دغدغه اینجام زن گرفتن انشالله که سال دیگه همین موقع از زن گرفتن بنویسم .



با سلام

دیشب خیلی خواب دیدم ولی چیزی که یادم هست خواب یک مار با طول متوسط بود خواب دیدم که من  مادر و خواهرم خواب بودیم یکدفه بیدار شدم دیدم یک مار مثل مار کبری راست کنارم وایساده داره من نگاه میکنه بعدش بیدار شدم کارش نداشتم رفت زیر دیگ خواهرم بیدار کردم که مار امده اون هم گفت باید مار بکشیم بعدش هر چه زیر دیگ گشتیم مار غیبش زده بود . دیگه هم بعدش از خواب بیدار شدم


سلام هفته پیش رفتم دندان پزشکی دندان عصب کشی کردم از اون روز خیلی درد دارم حالا فردا نوبت دارم برم واسه تکمیل دندان . شانس ما دکتر هم سیر شده باید به خواهش و تمنا ازش وقت بگیری می‌گفت زن و بچش کانادا هستند خودش نم میخواد بره تفریح اونوقت ما ببین فقط زیستن میکنیم .بگذریم اینجا هم برف آمده من هم رفتم یک سر زدم روستا بد نبود


امروز شنیدم یکی از بهترین همکاران و دوستان از شرکت رفته خیلی ناراحت شدم از رفتنش ولی بازم ارزو میکنم که جای خوبی رفته باشد / موفق باشید همکار و دوست عزیزم .

این دل لامصب هم به هر که عادت میکنه طرف سریع میره اون از صبا خانم و خیلی خانم ها دیگه که باهم دوست بودیم  و این هم از همکار .

دیگه دل ما هم همین شده  


امسال هم داره تمام میشه تو این سال تصمیم های زیادداشتم ولی تقریبابه هیچ کدام نرسیدم اولین تصمیم این بود که زن بگیرم که نشد دومین خانه میخواستم بخرم که یکدفعه همه چه رفت بالا سومین کار بهتری بود که این هم امسال نشد . کارهایی مهمی که انجام دادم هم دندانهام درست کردم عروسی خواهرم بود که رفتم و دیگه کار خاصی نکردم تاببینم سال دیگه چه میشه .کاش کاش یک کم قیمت بیاد پایین خانه بخرم کاش یک زن خوشگل گیرم بیاد کاش کار خوبی گیرم بیاد و


دیشب خواب عجیبی دیدم خواب دیدم خانواده یک دختر برام انتخاب کردن من هم دقت نکردم که این قیافش چطوری تا یک روز قبل عروسی گفتم عکسش ببینم وقتی عکس عروس دیم یکدقعه شوکه شدم یک دختر بود صورت کک مکی و سرخ با موها قرمز خیلی هم بدشکل کار از کار گذشته بود راه برگشت هم نداشتم گفتم حالا چکار کنم چطوری با این یک عمر زندگی کنم تو این جریانات بودم که از خواب پردم .



من اعلام میکنم روز ه گرفتن حرام می باشد حالا چرا ؟

برای اینکه من امروز از ضعیف نتوانستم کارم درست انجام و باعث ضعیف در انجام کارها بشم برای همین میگم حقوقی که امروزگرفتم درست نیست روزه برای کسانی خوب مثل . که فقط کارشان خوردن و خوابید کار دیگری انجام نمی دهند.

در ضمن اولین خواستگاری هم ناموفق بودم


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها